به اذن الله و به اذن المهدی(ع)

من کیستم ؟
آسمانی بگویم :
من میدانم چه کسی هستم و منتظرم در محضر دوست ، حضور دارم و شاهدم، صدای راهم
اگر می فهمی مرا ، برایت آشکارم.
زمینی بگویم :
خدایم الله است و او کارساز من است.
واسط فیض زمین ، رهبر و مولای من است.
به شدت هوادار انسانم
مشاور ، مدرس ، محقق و کدشکن زمینم.
عناوین رسمی :
گوینده برنامه ها و تبلیغات رادیو و تلویزیون ، مشاور مراکز فرهنگی آموزشی ، موسس شبکه رادیویی مجازی ریزموج ، مدیر تیم های تولید برنامه های رادیویی ، تهیه کننده استیج ها و دوره های آموزشی ، فرهنگی و معنوی ، محقق و پژوهشگر .
و در یک کلام ..
تمام اوقاتم درگیر توست ..توکه هم اکنون می خوانی مرا ..
و مطمئنم که میبینمت ..
من داور مهری هستم .
هدف گوینده
حرفهی گـویندگـی از جمله مشاغل پـرطـرفـدار و جــذاب است. کافی است سری به دورههای آمـوزش گـویندگـی، که در سطح کشور برگزار میشوند بزنید، تا خودتان شاهد هـزاران داوطلبی که در حال آموزش دیدن، برای ورود به عرصهی گـویندگـی هستند، باشید. در طول حدود یـک دهـه تـدریـس خـود، کسانی که به دورههای آموزشی ما مراجعه کردهاند، در اولین جلسه، این سؤال را از من شنیدهاند که پرسیدم: هـدف شمـا از آمـدن بـه ایـن دوره چـیـسـت؟ بـرای چـه دوره فـنبیـان و گـویندگـی را ثـبـتنـام کـردیـد؟ بیشترین پاسخهایی که شنیدهام، عبارتند از:
ابـراز عـلاقـه و داشـتـن اسـتـعـداد در ایـن زمـیـنـه.
+ من همیشه به رادیـو علاقهمند بودم، از بچگی به رادیو گوش میدادم و آدمهای زیادی به من گفتهاند: صدایت رادیویی است. برای همین به این دوره آمدم.
+ من در زمینهی دوبله استعداد دارم، میخواهم وارد این عرصه شوم و از استعداد خود استفاده نمایم.
+من میتوانم صداهای متفاوتی از خودم دربیاورم، صدای کودک، صدای پیر و انواع دیگر. به این دوره آمدم تا ببینم میتوانم کاری بکنم یا نه.
+از صدای من تعریف میکردند و خب من نمیدانستم از کجا باید شروع کنم، کجا باید تست صدا بدهم؛ از طریق یکی از دوستان با دورهی شما آشنا شدم و ثبتنام کردم.
+ صدای من خیلی نازک است و هر کسی با من حرف میزند میگوید چرا دوبلور نمیشوی؟ صدایت به درد شخصیتهای کارتونی و یا برنامههای کودک میخورد. برای همین این دوره را ثبتنام کردم.
+ من عاشق رادیو هستم و این دوره را ثبتنام کردم تا بتوانم وارد رادیو شوم.
+ هر کسی صدای من را میشنود، میپرسد که آیا من گویندهام؟ برای همین فکر کردم بهتر است واقعاً گوینده شوم، شاید خواست خدا هم همین است.
+ من صدای خاصی ندارم، اما هر از گاهی چیزهایی میخوانم و دوستانم میگویند خوب اجرا میکنم، و البته این کار را دوست دارم، حس کردم استعداد دارم، آمدم ببینم میتوانم حرفهایتر این کار را دنبال کنم یا نه.
اینها آن دسته از عزیزانی هستند که عشق و علاقه و استعدادی که در خود دیدهاند را انگیزه و هدف خود معرفی کرده و گویندگی را آغاز نمودند.
ارتـقـاء سـطـح بـیـان بـرای تـأثـیـرگـذاری و ارتـبـاط بـهـتـر بـا مـردم و اجـرای سـخـنـرانـی و کـنـفـرانـس.
+ من از دوران دبیرستان کنفرانسهای خوبی میدادم و الآن که دانشجو هستم، بسیاری از دوستانم بعد از کنفرانسهایم مرا تشویق میکنند و خب این دوره را ثبتنام کردم تا بتوانم مهارتم را در سطح یک سخنران تقویت نمایم.
+ من از صحبت در مقابل جمع و کنفرانس دادن در کلاس خیلی میترسم، به این دوره آمدم تا ترسم بریزد.
+ من خیلی خجالتی هستم و اصلاً نمیتوانم در جمع صحبت کنم، برای همین آمدم تا ببینم میتوانم بهتر شوم؟
+ من مدیر یک شرکت هستم، برای ارتباط بهتر با کارکنان و مشتریانم و مدیریت یک جلسه به این دوره آمدم.
+ من یک بازاریاب هستم، آمدم تا تکنیکهای بیشتری برای تأثیرگذاری روی مشتریانم را یاد بگیرم.
+ من یک معلم هستم و هنوز بعد از سالها تدریس، وقتی وارد کلاس میشوم استرس دارم، میخواهم استرسم برطرف شود.
+ من به خاطر شغلی که دارم (حوزوی / وکیل / قاضی و غیره) نیاز داشتم تا تکنیکهای سخنرانی را در یک دورهی حرفهای آموزش ببینم تا هراسی از جمع و حرفهایی که میزنم نداشته باشم.
+ من خیلی جاها نمیتوانم حرف دلم را بزنم، نمیتوانم احساساتم را بروز بدهم و همیشه یک استرسی در جمع دارم، پیش مشاور هم رفتم اما خب به پیشنهاد یکی از دوستانم، این دوره را هم ثبتنام کردم. این هم از این دسته.
انـتـخـاب ایـن مـهـارت بـه عـنـوان شـغـل و کـسـب درآمـد از آن
+ من صدای خوبی دارم (البته بیشتر اطرافیانم این را به من گفتهاند) به این دوره آمدم تا ببینم اگر شد وارد رادیو شوم و کار ثابت من بشود، اگر نه که برای خود پادکست تولید کنم و از این راه کسب درآمد کنم.
+من خیلی از تیزرهای تبلیغاتی را که میشنوم، تکرارشان میکنم و علاقهی زیادی به این کار دارم و شنیدهام که حتی پول خوبی هم دارد، آمدم تا بتوانم وارد این عرصه بشوم.
+ من در کانال خود پادکستهایی تولید میکنم و کامنتهای خوبی هم دریافت میکنم، این دوره را ثبتنام کردم تا بتوانم مؤثرتر باشم و در آینده هم تدریس بکنم و هم درآمدی در این زمینه داشته باشم.
+ من مدیر فروش و مذاکره کنندهی یک شرکتی هستم و قضیه از این قرار است که هر چه بهتر حرف بزنم، قراردادهای بیشتری را میتوانم ببندم، برای همین به این دوره آمدم.
+ من حاضرم هر کاری بکنم تا دوبلور شوم و شغل ثابت من باشد و هدفم در آینده داشتن یک استودیو است.
بسیار خب…
اینها بیشترین اهدافی بودند که ما سالها شاهدشان بودیم. حال، روی سخنم با تمام کسانی است که یا شروع کردهاند یا به هر دلیل قصد ورود به این عرصه را دارند. اولاً: ای کسانی که صدای خوبی دارید، تنها صدای خوب کافی نیست. در این مهارت، اولویت با معلومات، شناخت فرهنگ و شخصیت است و در انتها صدا. شما باید اطلاعات عمومی زیادی داشته باشید، تکنیکهای اجرا را آموخته باشید، فرهنگ کشور خود را و سلیقهی مردم خود را به خوبی بشناسید و همچنین به خودشناسی رسیده باشید و قدرت کنترل و تغییر خود را متناسب با شرایط داشته باشید.دوماً: علاقه و استعداد، هیچوقت به تنهایی نتوانسته فردی را به موفقیت برساند. علاقه و استعداد همیشه مکمل بودهاند. اولویت با تلاش، ممارست و پشتکار است. بسیاری را دیدهام که با علاقه وارد شده، حتی استعداد هم داشتهاند، اما وقتی پای تمرین و ممارست به میان آمده، آرامآرام جا زدهاند و فکر میکردند که تنها آمدن به کلاس کافی است تا گوینده شوند. خیر. خیلیها دوست دارند اندام خوبی داشته باشند و حتی به باشگاه رفته و ثبتنام میکنند، چه کسانی به اندام خوب میرسند؟؟ کسانی که پشتکار دارند، ممارست دارند. گویندگی هم همین است. هر مهارتی همین است. اگر واقعاً به گویندگی و کار با صدا علاقهمندید، باید برای آن برنامه داشته باشید و بخشی از هر روز زندگیتان درگیرش شود. سوماً: شهرت و معروفیت در گویندگی، نصف سایر رشتههای هنری و رسانهای است. چرا؟ چون ذات گویندگی فـقـط صـداست. جایی برای جسم و ظاهر شما ندارد. این مسئله باعث میشود، بیشتر اوقات جلوی چشم مخاطب و مردم نباشیم. کدامیک از گویندگان و دوبلورها را قبل از اینکه در یک برنامهی تلویزیونی به عنوان مهمان دیده باشید و یا اسمشان را سرچ کرده باشید، میشناختید؟ کافی است صدای یک گوینده و دوبلور معروف را به گوش صد نفر برسانید، میبینید که از صد نفر، فقط یک نفر، آن هم به زور و زحمت، اسم آن گوینده را میداند. حال به آن صد نفر به جای صدا، عکس یک گوینده معروف را نشان دهید، همان یک نفر هم در بین آن صد نفر، دیگر نمیشناسد. ولی شاید در هزار نفر قضیه فرق کند. بنابراین حتی پولی که شما در این عرصه درمیآوید، خیلی کمتر از سایر رشتههای هنری و رسانهای است. ولی خب خداروشکر گویندگانی هم هستند که به لطف خداوند، تجربه و رزومهشان گاهاً برای خواندن فقط یک خط متن، بین هفت تا ده میلیون دستمزد میگیرند. تا به این نقطه رسیدن عمر و کار زیادی میطلبد. چهارماً: حدود 90درصد از هنرجویان، با افکار اشتباه، عجولانه، اهداف نادرست و خودخواهی، وارد این عرصه میشوند.
توجه کنید:
آدمیزاد قادر است هر روز به تواناییها و علم و دانش خود بیفزاید. باید به فکر افزایش توانایی و مهارتهای خود باشیم. و مهارتی که میآموزیم باید این ویژگیها را داشته باشد:
- زمانی که به آن فکر میکنیم و یا انجامش میدهیم “حـس رضـایـت” داشته باشیم.
- در اوقاتِ سختِ زندگی و ناراحتیها هم بتوان روی آن حساب کرد.
- خدمتی به جهان بکند.
تمامی گویندگان، از “خـوانـش مـتـن” لذت میبرند؛ نه از عنوان گویندگی. حتی جناب آقای تهامی (دوبلور پیشکسوت کشورمان) این حرف را تأیید کرده و گفتند: این کار به ما رضایت معنوی میدهد و این برای ما ارزشمند است. شما باید هدف اصلیتان از انتخاب این مهارت، کسب رضایت معنوی باشد و مطمئن باشید که با این مهارت خدمتی به جهان میکنید. خدمتی مفید، مؤثر و ارزشمند که با هیچ مبلغی قابل جبران نیست. اگر با خودخواهی و اینکه در آینده تحسین شوید و معروف و پولدار، وارد این عرصه شوید، خیلی سریعتر از چیزی که فکرش را میکنید، کنار خواهید کشید. باید هدفتان را در این عرصه، بـی هــیــچ چشمداشتی، خدمت به خود و جهان انتخاب کنید. دیگر هیچ تمرینی برایتان سخت نخواهد بود، دیگر زمان مهم نخواهد بود و حتی حریصانه به دنبال نتیجه نیستید. متعهد به خود و جهان، آموزش دیدن را شروع میکنید و روزی میرسد که میبینید در جایگاهی هستید، که خیلیها پیرو شما هستند، اما شما خود را کافی نمیدانید و ادامه میدهید. خیلیها به این امید میآیند تا به درجهای برسند که برای مخاطبان خود کافی بوده و مردم آنها را دنبال کنند. این نتیجه اتفاق نمیافتد تا زمانی که بدانیم، هـیـچکـس کافی نیست، فقط متعهدانه در مسیر است. با عـشـق در مسیرتان بمانید.

تاریخچه رادیو
در سـال 1860 مـیـلادی، جیمز کلارک ماکسوِل (فیزیکدان و ریاضیدان اسکاتلندی) تئـوری امـواج الکترومغناطیسی را برای اولـیـن بار عـرضـه کرد. در سـال 1887 مـیـلادی، هنریشن هرتز (مهندس وفیزیکدان آلمانی) نظریهی ماکسول را تأیید نمود و مـوفـق شد از نوسانات الکترونیکی، بـرای انتقال امـواج از مـحـلـی به محل دیگر “بدون سیم” استفاده کند . و همچنین برای اولـیـنبار موفق شد امواج رادیویی را در آزمایشگاه تولید کند.
نام “هـرتـز” به صورت واژهای بینالمللی برای بیان فرکانسهای رادیویی به کار میرود . پس از او “برانلی” فرانسوی درسال 1890 آزمایشهایی در این زمینه انجام داد و بالأخره دانشمندی روسی به نام ”الکساندر پوپوف” دستگاهی که شبیه دستگاه هرتز و برانلی بود اختراع و آنـتـن را به وجود آورد و به این صورت یک دستگاه تلگراف مورس را ایجاد نمود.
اولين کسی که متوجه شد میتوان از بیسيم به عنوان يک وسيلهی رسانهای و ارتباط محور هم استفاده کرد، “مارکونی ” ايتاليايی بود که بعدها به نام مخترع راديو معروف شد.
تاریخچه پادکست
پادکست در رحم اینترنت شکل گرفت و متولد شد .پیدایش اینترنت (The Internet) به دهه ۶۰ برمیگردد؛ یعنی زمانی که دولت ایالات متحده بر اساس طرحی موسوم به)«Arpa» مخفف: آژانس تحقیق پروژههای پیشرفته) که هدفش تقویت کارکردهای دفاعی بود، این طرح را به اجرا گذاشت.
در آن زمان، چیزی به اسم کامپیوتر شخصی وجود نداشت و صرفاً سازمانهای بزرگ، دانشگاهها و مراکز دولتی بودند که از سیستمهای کامپیوتری بزرگ موسوم به «MainFrame» استفاده میکردند که هر کدامشان اطلاعات خاصی را ذخیره کرده بودند و در صورت نیاز، با یکدیگر اتصال برقرار و اطلاعات را بین همدیگر منتقل می کردند یا در صورت ایجاد بستر مناسب، اطلاعات را در حالت اشتراک قرار میدادند.
در همان دوران، سیستمهایی به وجود آمده بودند که امکان ارتباط بین کامپیوترهای یک سازمان را فراهم میکردند، به طوری که کامپیوترهای موجود در بخشها یا طبقات مختلف، با یکدیگر تبادل اطلاعات میکردند و امکان ارسال نامه بین بخشهای مختلف سازمان، فراهم میشد. این همان چیزی است که امروزه به آن، سیستم ارسال نامه با پست الکترونیک یا ایمیل میگویند.

